سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فکر کنم حدود دو سال پیش بود که بر حسب اتفاق کتابی در مورد زندگی دکتر حسین فاطمی و ماجرای کودتای 28 مرداد و اعدام شدنش به دستم رسید . انقدر تحت تاثیر این سیاستمدار و روزنامه نگار برجسته و در واقع قهرمان ملی قرار گرفته بودم که رو آوردم به خوندن کتابهای مربوط به دولت مصدق و بعد کودتای 28 مرداد .
این روزها صحبت از کودتای 28 مرداد زیاده . بسیاری بر این باورند که قرار بوده در انتخابات 22 خرداد هم کودتایی بر علیه دولت مردمی شکل بگیره و عده‌ای هم فکر می کنند که این انتخابات در واقع کودتا بوده. من به هر دوی این مباحث کاری ندارم و یک نکته و در واقع شباهت دیگه‌ی سال 32 با 88 برام جالبه.
یکی از مهمترین مسایلی که در واقع منجر به کودتای 28 مرداد شد ،‌ بالا گرفتن اختلافات بین دو پرچمدار اصلی نهضت ملی شدن صنعت نفت یعنی آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بود. اختلافاتی که با این که در مراحل اولیه شکل گرفتن نهضت ،‌مخفی بود و پی‌گیری نمی‌شد اما در مراحل پایانی کار و روی آوردن مصدق به دولت و در واقع حکومت و روی‌گردانی کاشانی از او و بازگشتن به سمت مردم به اون رنگ و بوی جدی تری داد. این اختلافات تا جایی پیش رفت که در تمام کتاب‌های مربوط به اون دوران عینا این جمله مشخص شده که مردم نمی‌دانستند کدام گروه حق است و کدام گروه باطل !‌ آیت الله کاشانی ،‌مصدق را متهم به جدایی از مردم و روی آوردن به شاه و دربار و بیگانگان خارجی میکرد و در مقابل مصدق نیز او را حامی کودتا می‌دانست . (مهمترین دلیل کسانی که فکر می کنند آیت الله کاشانی حامی کودتا بود ،‌نامه او به دکتر مصدق در واپسین روزهای استقرار دولت و هشدار او در مورد شکل گرفتن کودتا بود . که البته محتوای نامه این ادعا رو ثابت نمی کنه)
به نظر من این انتخابات 22 خرداد نبود که اختلافات سران نظام رو آشکار کرد و در واقع احمدی‌نژاد و موسوی بهانه‌ای شده بودند برای آشکار شدن اختلافات. به خاطر همین هم احمدی‌نژاد به میرحسین موسوی می‌گفت من با تو طرف نیستم و در طرف مقابل ،‌هاشمی رفسنجانی هم موضوع اختلاف رو احمدی‌نژاد و انتخابات عنوان نمی‌کرد!‌
حالا مردم مانده بودند با سردرگمی . نمی دانستند با این همه فریب و دروغ ،‌با این همه رنگ و لعاب زدن بر بازیهای انتخاباتی و رنگ بازی‌ها و متهم کردن‌ها کدام طرف درست می‌گوید و کدام طرف دروغ . اگر اعتراض به نتیجه انتخابات اشتباهی بود که سران اصلاحات نیز این اشتباه را پذیرفتند (و البته برخی پذیرفته اند و برخی هنوز نپذیرفته اند )،‌پس این همه متهم کردن‌ها و بازیهایی که درداخل و خارج کشور پیش گرفته شد ،‌برای چه بود ؟ در مقابل اگر سران آشوب شناسایی شدند و خود به کرده خود معترفند،‌این همه اخبار در مورد زندانها و وضع بازداشت شدگان و حتی اقرار به رفتار نامناسب با زندانیان چیست؟
نمی‌خوام حق رو به هیچ کدام از طرفین بدهم که به نظرم همانقدر که اصلاح‌طلبان و رهبرانشان با آبروی نظام و اعتماد عمومی مردم بازی کردند ،‌در این طرف وضعیت زندانها و وضعیت پادگانی خیابانها هم به همین میزان با آبروی نظام و به خصوص اعتماد عمومی بازی کرد. 
مردم در جریان کودتای 28 مرداد در صحنه نهایی و در هنگامه کارزار با کسانی که می خواستند آزادی آنها را به یغما ببرند، ‌نتوانستند تصمیم نهایی خود را برای مقابله با دشمنان واقعی خود بگیرند و به نظرم بدترین بحرانی که فضای بعد از انتخابات برای مردم رقم زد شکل گیری همین فضا در سال 88 است .

کلمات کلیدی :‌کودتای 28 مرداد 1332،‌دکتر محمد مصدق ،‌آیت الله کاشانی ،‌انتخابات 22 خرداد ، محمود احمدی نژاد ،‌هاشمی رفسنجانی ،‌زندانیان سیاسی ،‌بازداشت گاه ، اصلاح طلبان