سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم الله الرحمن الرحیم

پذیرش  فاصله طبقاتی در جامعه؛ لازمه ی ایجاد تعادل بین جمعیت ، تولید ،الگوی تولید والگوی توزیع ازمنظر کارشناسی سکولار

(متن جلسه پنجم  از مرحله چهارم اندیشه ورزی برای عدالت و پیشرفت توأمان- پنجم شهریور ماه سال حرکت به سوی اصلاح الگوی مصرف، مصادف باششم  ماه مبارک رمضان سال 1430)

در جلسات گذشته از نظام مفاهیمِ مأخوذ در تعریف " توزیع متناسب درآمدها" (عدالت مادی) بحث شد. در کارشناسی غربی، به دنبال تعریف مادی از مفهوم نیاز ، مفهوم ارضاء، مادی تعریف می شود. برای ارضاء نیاز مادی هم، باید تلاش برای تولید مادی به عنوان محور فعالیت ها در جامعه  فرض شود.

 به عبارت دیگر وقتی در نظام ِ مفاهیم مأخوذ در  انسان، همه چیز مادی تعریف شد؛ فعالیت های اجتماعی هم به محوریت پاسخگوئی به نیاز مادی ترسیم می گردند. بنابر این به تبع تعریف مادی از انسان، تعریف مادی از نیاز، تعریف مادی از ارضاء و تعریف مادی از تولید ارائه می گردد.  به دنبال اصالت یافتن تولیدِ مادی برنامه ریزی برای تلفیق "عوامل تلفیق تولید" به عنوان مهمترین مسأله در جامعه معرفی می گردد.

در کارشناسی مادی تلاش اجتماعی برای تحول در الگوی تولید – الگوی تلفیقِ عواملِ تلفیقِ تولید- از بستر تلاش برای تحول در "علم و فن" یک جامعه می گذرد. بدون تحول در علم و فن ؛که اصلی ترین  عامل در عوامل تلفیق تولید است. نمی توان به الگوی تولید مدرن دست یافت. به عبارت دیگر تحول در علم و فن یک جامعه، جامعه را به تعریف جدید از منابع طبیعی، تعریف جدید از انرژی و تعریف جدید از روابط اجتماعی می رساند. اگر یک جامعه توانست به الگوئی مدرن در تلفیق "عوامل تلفیق تولید" دست یابد؛ در الگوی توزیع می تواند از عدالت – به معنای توزیع متناسب تولید مادی جامعه-  صحبتی به میان آورد. بنابراین بحث از عدالت - به معنای گفته شده-  در کارشناسی غربی همیشه بعد از پیشرفت مطرح میشود.

در جلسه امروز با توجه به مباحث مطرح شده در جلسه گذشته به شکل دقیق تری  مفهوم عدالت در کارشناسی نظام سرمایه داری را معنا می کنیم. در کارشناسی نظام سرمایه داری عدالت مفهوم ارزشی ندارد. در سیستم مادی عدالت به معنای ایجاد تعادل در متغیرهای "جمعیت" ،"تولید"، "الگوی تولید" و"الگوی توزیع" است. برای اینکه معنای عدالت در نظام سرمایه داری وضوح بیشتری یابد، توجه دقیق تر به مفهوم الگوی تولید لازم است.  در نظام کارشناسی سکولار  ایجاد تحول در جامعه ازتحول در اقتصاد جامعه پیشنهاد می شود.  در همه ادوار تاریخی –مبتنی بر فلسفه تاریخ مادی-  "عوامل تلفیق تولید"  توسط جمعیت جوامع تلفیق می شده است ولی  چگونگی  تلفیق "عوامل تلفیق تولید" به نحوی بوده است که تولید محدودی در اختیار بشر قرار می داده است. به دنبال تحولات سیاسی در دوران رنسانس و اصل شدن دنیا برای بشر و تحولات علمی- برای سامان دادن به رفاه مادی- بشر توانست تابع تحول در "علم و فن" به الگوئی نو در تلفیق "عوامل تلفیق تولید" دست یابد. الگوی جدید بشر برای تلفیقِ "عوامل تلفیق تولید"  تولید بیشتری را در اختیار بشر قرار داده است . دیگر مانند دوران تمدن کشاورزی، بشر به غذائی ساده  اکتفاء نمی کند؛ تولید انبوه در همه حوزه های زندگی مادی در اختیار بشر قرار گرفته است. بنابراین اگر در دوران امروز بحث از عدالت مطرح می شود، مفهوم عدالت هم تابع تحول در تولید  تحول یافته است. به عبارت دیگر وجدان عمومی جامعه دستیابی به تعادل معیشتی در مفهوم سابق را نمی پذیرد(تعادل معیشتی سنتی) و آن را فقر می پندارد.   مفهوم عدالت در دوران مدرن به تبع تحول در الگوی تولید به تعادل رفاه تغییر یافته است. (تعادل معیشتی رفاه)   پس می توان این چنین گفت که صحبت از عدالت – ازمنظرکارشناسی مادی-  قبل از تحول در الگوی تولید جامعه؛ به معنای صحبت از توزیع فقر در جامعه است. ازدیدگاه غربی ابتدا باید در الگوی تولید جامعه تحول ایجاد نمود و الگوی تولید سنتی را به الگوی تولید صنعتی –الگوی تولید مدرن-  تغییر داد.

به مسئولین نظام مبارک جمهوری اسلامی گفته می شود اگر  واقعاً به فکر عدالت هستید؛ تلاش کنید تا  تولید – تولید مدرن-  در جامعه رونق یابد. اگر تولید رونق یابد چه اتفاقی می افتد؟ با توزیع متناسب درآمد عدالت هم بیشتر تحقق می یابد. اگر کارشناسی فوق به پذیرش جامعه برسد-که به علت خلاء تئوریک نظام مبارک جمهوری اسلامی ، اکثر شخصیت های نظام کارشناسی موجود را امضاء می کنند.-  باید برای تحول در تولید برنامه ریزی نمود. تحول در تولید ازکجا شروع می شود؟

آماده سازی "جمعیت یک کشور" اولین گام  برای تحول در تولید است. آماده سازی "جمعیت یک کشور" یعنی چه؟  مهمترین بخش آماده سازی  "جمعیت یک کشور" برای تحول در تولید –ایجاد عزم ملی برای توسعه-   دستیابی جمعیت یک کشور به نیروی انسانی متناسب با تولید مدرن می باشد. رابطه ای دو طرفه ی بین جمعیت و تولید در همه ادوار تاریخ مفروض است. ازیک سو تولید برای بهینه خود همواره نیاز به افزایش مهارت در بخشی از جمعیت جامعه را دارد و ازسوی دیگر جمعیت یک جامعه برای دستیابی به تولید بیشتر ، باید زمینه افزایش مهارت در نیروی انسانی شاغل در بخش تولید را ایجادکند. در دوره های تاریخی گذشته جمعیت یک جامعه ، نیروی کار را در اختیار تولید جامعه قرار می داده است ولی نیروی انسانی جامعه قدرت تحول در الگوی تولید جامعه را نداشته است. الگوی تولید در جوامع به شکل سنتی و با تولید محدود بوده است.  حداکثر کردن تولید با تخصیص منابع محدود، نیاز به تحول در الگوی تولید دارد و تحول در الگوی تولید نیاز به ایجاد عزم ملی برای توسعه دارد . پس اگر جامعه ای بخواهد  الگوی تولید خود را تغییر دهد باید بتواند نیروی انسانی کار آمد برای توسعه را تربیت کند. به عبارت دیگر  اولین گام در تحقق عدالت – توازن در بهره مندی مادی ؛ازطریق توزیع متناسب تولید مادی -  تحول در  جمعیت یک جامعه می باشد.

نتیجه آنکه ؛ معادله  تولید در جوامع مدرن عبارت است از:

جمعیت × تولید × الگوی تولید

و معادله عدالت در جوامع مدرن عبارت است از:

جمعیت × تولید × الگوی تولید × الگوی توزیع.

بر اساس  نظام مفاهیم فوق، در نگاه اندیشمندان توسعه اقتصادی دو نکته اساسی قابل اثبات است:

1.      ایجاد توازن در الگوی توزیع تابع تحول در الگوی تولید یک جامعه است. اگر تحول در الگوی تولید ایجاد نشود؛ حتی اگر در  الگوی توزیع توازن رعایت شود، وجدان عمومی جامعه در خود احساس یأس و فقر و عدم عدالت می کند و همواره خود را از قافله پیشرفت بشری عقب افتاده می بیند.

2.       ایجاد توازن در الگوی توزیع نباید نظم بخش تولید را مختل نماید. با توجه به اینکه تحقق عدالت مادی، وابسته تام به الگوی تولید است. در مرحله توزیع نمی توان به بهانه ایجاد توازن در بهره مندی مادی انسانها  انگیزه های حاکم بر نیروی انسانی  بخش تولید را نابود کرد!!!

 به عبارت دیگر "قوانین دولت سرمایه داری"  بر مبنای "قوانین تحرک" و "قوانین تحریک" [1]جمعیت یک جامعه را در بخش تولید ، ساماندهی کرده است . بنابراین نمی توان به بهانه ایجاد توازن در بهره مندی مادی یک جامعه انگیزه تحریک و تحرک در انسانها را خشکاند. اگر قوانین توازن و عدالت در جامعه در تعارض با"قوانین تحرک" و "قوانین تحریک" تنظیم شوند؛ تولید با الگوی مدرن در جامعه متوقف می شود و جامعه به تعادل معیشتی سنتی اجبارا سوق پیدا میکند. زیر بنای تولید مدرن در تضاد با مفهوم عدالت به معنای ارزشی است.

 پس اولاً عدالت معنای ثابتی ندارد و تابع مفهوم پیشرفت (افزایش تولید مادی) جامعه است. ثانیاً نمی توان به بهانه  عدالت و توازن  انگیزه بخش تولید را نابود کرد!!! در نظام سرمایه داری برای ایجاد تحریک در جمعیت وعده ی دستیابی به رفاه را می دهند. ولی سطح رفاه را طبقه بندی می کنند. اگر سطح رفاه در دنیای مادی برابر باشد و همه افراد در استفاده از تولید یک کشور مساوی باشند. انگیزه تحرک در سیستم تولید - فرمانبرداری و فرمان پذیری-  ازبین میرود. به عبارت دیگر انگیزه دستیابی به رفاه بیشتر علت مشارکت مردم در نظام سرمایه داری است!! و تعریف رفاه در نظام سرمایه داری در سطح یک طبقه و تحقیر ناشی از آن ، انگیزه فرمان  پذیری از طبقه برتر مصرفی را در سیستم ایجاد می کند.

پس هرگاه به بهانه توازن و عدالت  به نحوی عمل شود که نیروی کار انگیزه ای برای فعالیت بیشتر در سیستم نداشته باشد و یا سرمایه دار ببیند که به بهانه ایجاد توازن در جامعه به سود کمتری دست خواهد یافت، به همان میزان انگیزه مشارکت در تولید کاسته می شود و به همان میزان هم تولید جامعه کاهش می یابد.  عدالت در کارشناسی غربی همیشه به معنای تعادل فیزیکی بین جمعیت ، تولید ،الگوی تولید والگوی توزیع می باشد. ایجاد تعادل همواره به معنای افزایش انگیزه ی  مادی در بخش های مختلف تولید می باشد. باید" الگوی مصرف سرمایه دار" ،" الگوی مصرف نیروی متخصص" ،" الگوی مصرف کارگر فنی" و" الگوی مصرف کارگر ساده"  به شکلی تنظیم شود که همه به انگیزه  دستیابی به سود بیشتر در تولید جامعه مشارکت کنند. بنابراین  ایجاد فاصله طبقاتی در جامعه لازمه ی ایجاد تعادل فیزیکی بین جمعیت ، تولید ،الگوی تولید والگوی توزیع است. در شرایط امروز وقتی  صحبت از عدالت به معنای ارزشی  میشود و یا گفته میشود که "عدالت و پیشرفت توأمان" تحقق یابد، عده ای در جامعه اظهار می کنند که آرمانهای انقلاب علمی نیست!! و به درد خطبه های نمازجمعه می خورد.

 والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته