دعوت از ملت مصر براى قیام
چهارشنبه 89/11/13بسمه تعالی
ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند برخلاف این توطئهها، همان طورى که ایران قیام کرد، آنجا هم خواهد پیروز شد. ملت مصر از حکومت نظامى نترسد و به او اعتنا نکند و همانطور که ایران حکومت نظامى را شکست و به خیابانها ریخت، آنها هم بشکنند و به خیابانها بریزند و این تفالههاى امریکا را بیرون بریزند. ملت مصر ننشینند تا این قدرت از بین رفته دوباره دست و پاى خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملت تحمیل کند. امروز روزى است که ملت مصر باید قیام کند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت. باید قدرت را نشان دهد و اعتناى به این حکومت نظامىِ برخلاف همه موازین نکند و بشکند این حکومت نظامى را و به خیابانها بریزد و این دولتى [را] که مىخواهد با سرنیزه با اسلام مخالفت کند و به صراحت مىگوید که هرکس که به اسلام وفادار باشد او را سرکوب مىکنیم، [از بین ببرد.] این تکلیفى است براى ملت مصر، براى علمایى که وابسته به حکومت نیستند. این تکلیفى است براى علما. علماى مصر بپا خیزند و براى خاطر خدا، از اسلام دفاع کنند. چه عذرى است براى علماى مصر که اعلام ضدیت با اسلام را- این حکومت قبل از آمدنش به سرکار اعلام کرده است که هرچه با اسلام ربط داشته باشد ما او را سرکوب مىکنیم- چه عذرى است براى علماى اسلام در مصر که نشستهاند و گوش مىکنند تا اینکه اینها دوباره غلبه کنند؟! امروز شما پیروزید.
ملت مصر امروز قدرت دستش است ..
ارتش معلوم نیست که با دولت باشد، م
همه ملتهاى اسلام باید قیام کنند و راه حق را به پیش بگیرند. همه دولتها باید برگردند و خاضع بشوند در مقابل ملت. البته از صدام گذشته است؛ مثل اینکه از سادات هم گذشته بود ..
صحیفه امام، ج15، ص: 286
شمارش معکوس برای سرنگونی فرعون/ تظاهرات قاهره از دو میلیون گذشت/
سه شنبه 89/11/12با وجود اقدامات نیروهای امنیتی مصر برای جلوگیری از پیوستن مردم به تظاهرات بزرگ در قاهره برای سرنگونی نظام مبارک، شمار تظاهر کنندگان در مرکز این شهر از یک میلیون نفر فراتر رفت.
به گزارش رجانیوز، نیروهای امنیتی برای جلوگیری از رسیدن تظاهر کنندگان به میدان التحریر و شکل گیری تظاهرات میلیونی، متروی قاهره - شبرا الخیمه را تعطیل کردند و همه راه های منتهی به قاهره را مسدود کردند.
این درحالی است که شمار زیادی از مردم مصر متشکل از اقشار مختلف اعم از زن و مرد همچنان در حال پیوستن به تظاهر کنندگان در میدان التحریر هستند.
در پی مسدود شدن راه ها به سمت قاهره، تظاهر کنندگان شهرهای مختلف را به کانون انتفاضه علیه رژیم مبارک تبدیل کردند.
اما تظاهرات مصریها منحصر به قاهره نیست بلکه سایر شهرهای این کشور نیز در این تظاهرات سراسری مشارکت دارند، بهطوری که العالم، شمار تظاهر کنندگان در شهر المنصوره واقع در دلتای نیل را ربع میلیون (250 هزار نفر) اعلام کرد. در همین حال خبرگزاری العالم شمار تظاهر کنندگان شهر اسکندریه را نیز نزدیک به دو میلیون تخمین زده است.
در این حال تمام خیابان های شهر سوئز سرشار از جمعیت است و حدود 250 هزار در خیابان ها تجمع کرده اند. جمعیت به حدی در خیابان ها متراکم شده اند که امکان حرکت وجود ندارد.
همچنین شهر الفیوم واقع در جنوب قاهره نیز عرصه تظاهراتی گسترده است به طوری که نیروهای امنیتی همه راه های خروجی و ورودی این شهر را مسدود کرده اند.
در عین حال، محمد البرادعی جمعه این هفته را "جمعه رفتن مبارک" دانست و تاکید کرد خواست مردم مصر کناره گیری مبارک حداکثر تا روز جمعه است.
البرادعی حداقل خواسته ها از حسنی مبارک را کناره گیری از قدرت حداکثر تا روز جمعه دانست و ابراز امیدواری کرد وی تا قبل از جمعه به این خواسته مردم تن دهد.
البرادعی در مصاحبه ای تلویزیونی گفت: من از تظاهر کنندگان شنیدم که آن ها امیدوارند اگر مبارک امروز از قدرت کناره گیری نکرد حداکثر تا روز جمعه از قدرت کنار رود، و به همین جهت روز جمعه را "جمعهی رفتن " نام گذاری کردند. وی افزود: با این حال من امیدوارم که مبارک پیش از روز جمعه به این خواسته تن دهد و پس از 30 سال حکومت بر مصر از آن خارج شود، زیرا فکر نمی کنم وی بخواهد خون بیشتری بر زمین ریخته شود.
خبرگزاری ایرنا نیز از حاشیههای تظاهرات میلیونی در میدان التحریر قاهره گزارش داد:
در حالی که مردم مصر خود را برای برگزاری تظاهرات میلیونی در بسیاری از شهرهای بزرگ و به خصوص در میدان التحریر(آزادی) قاهره آماده می کنند، این میدان به منطقه خبر ساز مصر تبدیل شده است.
هبه عبدالجواد یک فعال حقوقی روز سه شنبه به شبکه الجزیره قطر گفت: جوانان وظیفه حمایت از تظاهر کنندگان را بر عهده دارند. وی افزود: گروهی از زنان وارد صفوف تظاهر کنندگان شده اند که به نظر می رسد عوامل نفوذی نظام باشند، زیرا آنان با سخنان تحریک آمیز فریاد می زنند که نگران کشور هستند.
تعدادی از این گونه افراد توسط جوانان دستگیر و به نیروهای ارتش تحویل داده شده اند.
وی افزود: تظاهرات نه تنها از سوی یک گروه خاص سازماندهی و هدایت نمی شود، بلکه گروه های مختلف با پلاکاردهای خود به سوی میدان التحریر (آزادی ) در حرکت هستند. بعضی از این گروه ها ساکنان محله های قاهره هستند و گروهی هم با مینی بوس و اتوبوس و یا خودروی شخصی به میدان آمده اند. گروهی هم مواد غذایی و آب میوه بین مردم توزیع می کنند. هیچ برخوردی بین مردم با ارتش رخ نداده، ولی مردم از اقدامات افراد نفوذی نگران هستند.
عبدالجواد افزود: برخی از افراد نفوذی اعلامیه هایی را با خود همراه داشتند که تعدادی از آنها ظاهرا نام برخی از شخصیت های حزبی و یا مخالفان دولت را که در میدان التحریر حاضرند، داشت. این در حالی است که تا کنون هیچ یک از شخصیت های حاضر اعلامیه ای را به نام خود منتشر نکرده است. تعدادی از نفوذی ها از نیروهای امنیتی هستند، ولی بیشتر آنها برای مردم شناخته شده نیستند.
وی ادامه داد: جالب توجه این است که بسیاری از اتباع خارجی در اطراف میدان حضور دارند و پلاکاردهایی همراه دارند که بر روی آنها به عربی و یا انگلیسی نوشته شده: ما همراه ملت مصر هستیم. پلاکاردها و شعارهای تظاهر کنندگان مصری هم یکی از نشانه های ذوق و طبع لطیف این ملت است. پلاکاردها و شعارهای کنونی نشان دهنده تنوع گروه ها و اقشار مختلف ملت مصر است، اما هدف و محور همه آنها لزوم سرنگونی نظام حاکم بر این کشور است.
برخی از شعارهای تظاهر کنندگان چنین است: "ملت خواستار سقوط و محاکمه مقامات حاکم است"، " مبارک با ما خداحافظی کن"، "مبارک هواپیما منتظر توست."
وی ادامه داد: نوعی رهبری میدانی و کمیته های هماهنگی در میان تظاهر کنندگان تشکیل شده، اما این رهبری کاملا دوستانه است و خود جوانان بدون نشانه ای از حزب و گروه آن را ایجاد کرده اند. گروهی از نخبگان جوان سخنگوی تظاهر کنندگان شده اند، ولی ظاهر هیچ یک از این جوانان نشان نمی دهد که عضو چه حزب و یا گروهی هستند، و یا اینکه چه گرایشی دارند . هیچ یک از آنها شعاری به جز لزوم سقوط نظام ندارند. این جوانان چند شبانه روز است که در این میدان مستقر هستند. پلاکارد تهیه و نصب می کنند و حتی کار پاک سازی میدان را انجام می دهند.
سخن ویژه
سه شنبه 88/8/19سخن ویژه

توصیه به مردم درباره دهه پیشرفت و عدالت...
«مردم به مسئولین، بخصوص به قوهى مجریه که وسط میدان است کمک کنند، همکارى کنند، همراهى کنند، ما بتوانیم راههاى نرفته را برویم؛ کارهاى بزرگى که در انتظار ماست، انجام بدهیم.»
عمارها کجایند؟
دوشنبه 88/8/18
در زمان پیامبر(ص) بهویژه پس از هجرت، حقایق روشن و واضح بود. مسلمانان همه پرچم پیامبر(ص) را میشناختند و مخالفان پیامبر(ص) نیز مخالفان خدا و قرآن شناخته میشدند. از اینرو هرکس در زیر پرچم پیامبر قرار نداشت قطعاً در اردوگاه جبهه دشمن خدا قرار داشت. براساس این اصل، همه اصحاب در زمان حیات پیامبر حتی منافقین واقعی بر راه پیامبر(ص) تأکید میورزیدند هرچند که در دلشان تردید وجود داشت و به راه پیامبر(ص) ایمان کامل نداشتند، اما در زمان امامت امیرالمؤمنین(ع) اوضاع کاملاً متفاوت بود. برخی از خواص در همان ابتدا با تشکیل سقیفه به غصب خلافت پرداختند و علی(ع) را خانهنشین کردند، گروهی از آنان بهخاطر دلبستگی به دنیا با غاصبان همراهی کردند. اندکی نیز در کنار امیرالمؤمنین(ع) ثابتقدم ماندند و جمعی هم از باب اینکه باید به هنگام فتنه بیطرف ماند، سکوت اختیار کردند. ولی کسانی که در میان انبوه خواص و اصحاب در همراهی امیرالمؤمنین مؤثر بودند همان معدود افرادی بودند که در میان امواج متلاطم فتنه در کنار علی(ع) ماندند و تهدید و تطمیع دیگر خواص بر آنها تأثیر نگذاشت. در میان این جمعیت اندک، نقش عمار بسیار برجسته بود چون پیامبر خدا(ص) او را بهعنوان معیار حق معرفی کرده بود «العمار مع الحق» و خطاب به ایشان فرموده بودند «انت من کبار الفقها یا عمار» تو از بزرگان فقیهان هستی ای عمار. خداوند دینش را با تو تأیید و غدر غافلان را قطع میکند. زمانی که گروه جنایتکار و ظالم تو را بکشند عناد معاندان بر همه روشن خواهد شد(تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص625)
از اینرو در زمان حاکمیت رسمی امیرالمؤمنین و فتنههای جمل و صفین نقش عمار یاسر بسیار ارزنده بود، زیرا عوام مردم میدیدند هر دو طرف اهل نماز و قرآنند و در میان هر دو جناح اصحاب پیامبر(ص) حضور دارند، اینجا بود که حضور عمار با آن سابقه طولانیاش در اسلام و سرمایه عظیم «عمار مع الحق» نقش اساسی ایفا میکرد. نفس حضورش در سپاه امیرالمؤمنین(ع) مؤثر بود بهعلاوه اینکه عمار صاحب بصیرت و بینش سیاسی خاصی بود که پیامبر(ص) در همان مکه و در آغاز مسلمان شدنش به هنگامی که از زیرشکنجه ابوجهل نجات یافت خطاب به ایشان فرمودند: «انت من کبار الفقهاء یا عمار» تو از بزرگان فقها هستی ای عمار! و این فقاهت به معنای داشتن بصیرت و بینش دینی و سیاسی است. لذا در هر کجا که میدید مسلمانان دچار توهم شدهاند برقآسا حضور پیدا میکرد و با تحلیلهای روشن آنها را از شبهه خارج میساخت. از اینرو زمانی که در همان جنگ به شهادت رسید امیرالمؤمنین(ع) دربارهاش فرمودند: «الا یا ایها الموت الذی لیس تارکی، ارجینی فقد افتیت کل خلیل» ای مرگی که مرا رها نمیکنی مرا راحت کن که با شهادت عمار همه دوستان مرا از میان برداشتی. (دیوان علی(ع)، ص383)
گرچه با شهادت عمار، عناد معاندان بعضی فئه باغیه و گروه جنایتکاران که با تابلوی اسلام به جنگ اسلام ناب آمده بود روشن شد ولی سیاستبازی مثل عمروعاص با القای این شبهه که علی(ع) این پیرمرد سالخورده و صحابی بزرگ رسول خدا(ص) را به میدان جنگ آورده است و موجب کشتهشدن ایشان شده توانست مردم را دچار تزلزل فکری کند و از شورش مسلمانان برضد معاویه جلوگیری نماید و در این شرایط دیگر کسی مثل عمار نبود که با بیان روشن و صریح خود، مردم را از این شبهه خارج کند. و از این بدتر، شرایطی بود که با شیطنت عمروعاص قرآنها بر نیزه شد و با این نیرنگ جدید، لشکر امام علی(ع) در مقابل این شبهه از حرکت بازایستاد و شمشیرها در غلاف رفت و درنتیجه امیرالمؤمنین تحت فشار خواص بیبصیرت مجبور به پذیرش حکمیت آن هم حکمیت فردی مثل ابوموسی اشعری گردید و عملاً معاویه پیروز میدان شد! و عجیبتر از آن اینکه پس از پایانیافتن جنگ صفین، همان گروه فشار مجدداً حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) را عامل شکست معرفی میکردند و بهعنوان خوارج بر ضد حضرت خروج کردند. در این زمان هم جای عمار خالی بود مسلمانانی که پیشانیهایشان از کثرت سجود پینهبسته بود و بعضاً حافظ قرآن نیز بودند تحت تأثیر تبلیغات خواص منحرف در مقابل حضرت صفآرایی کرده بودند و عمار نبود که آنها را از این شبهه بیرون آورد. حضرت مجبور شد خود به میان آنها آمده صریح با آنها سخن بگویند. با روشنگریهای حضرت گرچه تعداد 4000 نفر هوشیار شدند و برگشتند، ولی تعداد زیادی هم در جهالت و انحراف خود ماندند که از دم تیغ حضرت گذشتند در آخرین روزهای عمر شریف حضرت، درحالیکه معاویه همه عهدها را شکسته بود و مردم کم و بیش طعم تلخ حکمیت را چشیده بودند، ایشان برای بازگشت به صفین و جنگ مجدد با معاویه سپاه خود را تجهیز کردند و در دروازه کوفه با دلی پرخون صدا زدند: «کجایند برادرانم که به دیار حق پیوستند؟ کجایند عماریاسر و ابن تیهان و ذو شهادتین و نظایر آنها که بر مرگ پیمان بسته بودند و سرهایشان به سوی فاجران برده شد؟ سپس دست مبارکشان را بر محاسن شریفشان گرفتند و مدتی طولانی گریستند و با تأکید بر ویژگیهای آنان فرمودند: برادران من کسانی بودند که قرآن را تلاوت میکردند و براساس آن حکم میکردند و بر واجبات تدبر میکردند و آنها را برپا میداشتند. سنت پیامبر را احیا میکردند و بدعت را میمیراندند. هنگامی که به جهاد دعوت میشدند اجابت میکردند و به رهبرشان اعتماد داشتند و از او پیروی میکردند.»(نهجالبلاغه، سبعی صالح، ص260)
زمان به سرعت گذشت و امروز تاریخ تصویر روشنی از خواص بصیر و وظیفهشناس و خواص جاهل و دنیاطلب به ما نشان میدهد. با ذکر حوادث تاریخی، بر عمار و همرزمانش درود میفرستیم و بر خواص جاهل و دنیاطلب که امام و رهبر خویش را یاری نکردند لعنت و نفرین. و اکنون روز امتحان بزرگ نخبگان و خواص ماست و فردای نهچندان دور همین ماجرا تکرار میشود و بر آنان که در رکاب رهبری نقش عمارها ایفا کردند درود فرستاده میشود و بر امثال ابوموسی اشعریها لعن و نفرین و البته ثواب و عقاب الهی آن نیز که با درود و نفرین این دنیا قابل مقایسه نیست در انتظارشان خواهد بود.
با ورقزدن تاریخ و مقایسه انقلاب اسلامی ایران با حوادث صدر اسلام میتوان دوران حکومت دهساله امام راحل را به دوران حکومت دهساله پیامبر(ص) در مدینه تشبیه کرد و دوران رهبری مقام معظم رهبری به دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) در عصر حاکمیت پیامبر(ص) همه چیز شفاف و روشن بود هیچ کس یارای ایستادن در برابر پیامبر را نبود چرا که هر پرچمی که در برابر پرچم پیامبر برافراشته میشد به پرچم شیطان تفسیر میشد ولی درعصر امیرالمؤمنین(ع) پرچمهایی با نام اسلام در برابر حضرت برافراشتند و با جذب عناصری مثل همسر پیامبر(عایشه) و برخی اصحاب پیامبر(ص) در زیر پرچم خود موجب انحراف جمع کثیری از مسلمانان و صفآرایی آنها در برابر حضرت شدند. در زمان امام راحل(ره) نیز همه چیز شفاف بود هر پرچمی که در برابر امام(ره) برافراشته میشد مردم آنرا پرچم ضدانقلاب و عوامل بیگانه میدانستند؛ لذا حتی منافقین نیز جرا‡ت نمیکردند آنچه در دل دارند نسبت به امام و انقلاب ابراز کنند برخی از همین شخصیتهایی که آن روزها جزو خواص انقلاب و حواریون امام شناخته میشدند امروز با تغییر 180 درجهای در مقابل امام و انقلاب میایستند و بعضاً نیز تصریح میکنند که در آن زمان نیز بر همین باور بودهاند منتهی جرا‡ت اظهار آن را نداشتهاند! پس از رحلت امام(ره) امروز پرچمهای زیادی برافراشته شده که همگی ادعای پیروی از راه امام(ره) میکنند و متأسفانه کسانی زیر این پرچمها قرار گرفتهاند که روزی از یاران و اصحاب امام راحل(ره) بودهاند و از ایشان چندین حکم و چه بسا تعریف هم دارند، لباس روحانیت بر تن دارند و حتی بعضاً پیشوند آیتا... هم یدک میکشند و گاه کسانی که حتی به بیت حضرت امام(ره) نیز نسبتی دارند به زیر این پرچمها کشانده میشوند، اینجاست که ممکن است برخی به شبهه بیفتند و از رسیدن به حق بازمانند. در اینجا جای تفسیر و تحلیل عمارهای انقلاب اسلامی است، کسانی که سالها در جریان انقلاب اسلامی تلاش کردهاند و با پاکزیستن و پاک اندیشیدن اعتماد مردم را سرمایه بزرگ خود کردهاند باید امروز نقش عمار را در رکاب مقام معظم رهبری ایفا کنند. آنها میتوانند از طریق مصاحبه با صدا و سیما و دیگر رسانهها حضور در استانها و مراکز سیاسی فرهنگی و مجامع حوزوی و دانشگاهی به روشنگری بپردازند و کسانی که دچار شبهه شدهاند را از شبهه خارج سازند. از شخصیتهایی مثل آیتا... مهدوی کنی و عسکر اولادی و دیگر خواص انتظار میرود به جای تأکید بر وحدت با کودتاگرانی که درصدد براندازی نظام اسلامی بودهاند بر تبعیت از رهبری و محاکمه سران آشوب و اغتشاش اصرار بورزند و با بصیرت سیاسی، خواص بیبصیرت را بیدار نمایند، وگرنه چنانچه خواص بصیر نیز سکوت کنند، در عمل باخواص بیبصیرت یکی خواهند بود، چرا که نتیجه عمل آنها یکی است.
البته خوشبختانه ملت شریف ایران مرجع سیاسی خود را نخبگان و خواص قرار نمیدهند مردم این سخن امام(ره) را با تمام وجودشان درک کردهاند که اگر میخواهید به مملکتتان آسیبی نرسد پشتیبان ولایت فقیه باشید. از اینرو، بهرغم و مردودشدن خواص ساقط شده در جریان اصلاحات آمریکایی و تجدیدشدن برخی خواص از جناح راست که در صدد مالهکشی سیاسی بر عملکرد زشت آنها برآمدهاند و با شعار وحدت ملی و ائتلاف هر روز در کشور مسألهآفرینی میکنند مردم به اقدامات آن وقعی ننهاده، گوش به فرمان رهبری ایستادهاند. و چه زشت است که در این فتنه، خواصی که باید چراغ راه بصیرت مردم باشند خود باید از بصیرت مردم استفاده کنند و چه تفاوت است میان مردم چالوس که در برابر باران سیلآسا خم به ابرو نمیآورند و لحظهای رهبرشان را تنها نمیگذارند با کسانی که جز مصلحت و مفسده خود و حزب و گروهشان چیز دیگری نمیشناسند. در پایان بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری دربارهِ خواص و نخبگان را یادآوری میکنیم، معظمله در تبیین نقش عمار یاسر به عنوان یکی از خواص آن زمان بهویژه در جنگ صفین میفرمایند: یکی از کارهای مهم جناب عمار تبیین حقیقت بود چون جناح مقابل که جناح معاویه بود تبلیغات گوناگونی داشتند. این کسی که خودش را موظف کرده بود جلوی این جنگ روانی بایستد عمار یاسربود. وقتی میدید جایی اختلاف بینشان افتاد. و بگومگو میکنند، خود را سریع به آنها میرساند و برایشان صحبت میکرد و حقایق را تبیین می نمود و گرهها را باز میکرد. نقش نخبگان هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، بلکه در دیگران نیز بهوجود بیاورند.ود بیاورند.
کفر کفر است
دوشنبه 88/8/18دیگر از این همه نیرنگ به تنگ آمــده است
با علی لشکر شبرنگ به جنگ آمـده است
هان ببینید چه دندان به غضب می سـایند
کـه به پیکـار "علـی" شیـر عـرب مـی آینـد
فـاش پیـداست کـه از غیـظ برافـروختـه اند
و چه کیـن ها که در انبان دل اندوخته اند *
ظـــاهـــرا غصــهء میراث پـیـمـبـــر دارنـــد
تــا علــی را مـگـر از مسنـد دیـن بـر دارنـد
پس چه در خانه نشستیم؟ علی تنها ماند
منتظــر بهـر چـه هستیم؟ علـی تنهـا مـاند
پـای در معـرض حفـره اسـت، مراقب باشیم
کـوفــه آبستـن کفــر اسـت، مراقـب باشیـم
با ولـی باش مگـو راه ولایـت سخــت اسـت
آنکــه هـم پـای ولایـت نـرود بـدبخــت اسـت
این چه فتنه است که آفت زده ایمــان ها را
"ایـن عمــار" کـه روشـن بکنــد جــان هـا را
"ایـن عمــار" کــه تـبـیـیــن حقــایق بکند**
"ایـن عمــار" کــه از دسـت شمــا دق بکند؟
خصم در گوشه نشسته است که تزویر کند
نکـنــد بــاز تــو را فـتـنــه زمـیــن گـیــر کـنــد
نکـنــد بــا شـتـــر مـعــرکــه هـمـــراه شـوی
نکـنـــد مـثـل "بنی ساعده" گـمــراه شـوی
خـصــم خـصــم است ولو یار نمــاید خود را
در پــس دیــن تــو انـکــار نـمـــایـد خـــود را
دشمن این مرتبه قرآن سر نی خواهـد بـرد
آنکه مرداست به این مسأله پی خواهدبرد
نـیــزه نـیــزه اسـت ولـو بـر ســر او قـرآن هـا
کفر کفری است که بر خواستـه از ایمان ها
نیزه نیزه است ودراین غائله خون خواهد ریخت
کفر از این سجده بی مغز برون خواهد ریخت
شک نکن بعـد ولی روح ولا خواهد سوخت
کودکی در کبد کرب و بلا خواهد سوخـت...